خوش آمدید
دیدن روی تو در خویش ز من خواب گرفت آه از آیینه کـــه تصویـــر تـــو را قاب گرفت خواستم نوح شوم، موج غمت غرقم کرد کشتی ام را شب طوفانی گرداب گرفت در قنوتـــم ز خدا «عقـل» طلب مــــی کردم «عشق» اما خبر از گوشه ی محراب گرفت نتوانست فـــرامــــوش کند مستــــی را هر که از دست تو یک قطره می ناب گرفت کـــی بـــــه انداختن سنگ پیاپـی در آب ماه را می شود از حافظه ی آب گرفت؟! نظرات شما عزیزان: یک شنبه 1 آذر 1394برچسب:, :: 16:6 :: نويسنده : nashenas
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
|
||
|