خوش آمدید
وقتی که حالت از غم دنیا گرفته است حال من و تمــــام غزلــها گرفته است دلشوره های خود بخود چند روز پیش حالا چقدر یک شبه معنا گرفته است بعد از تـو جای آن همه تاب و تب مرا مشتی چرا و باید و اما گرفته است این سرنوشت غمزده تاوان عشق را روزی هــزار مرتبـه از ما گرفته است حتی خدا نخواست ببیند در این جهان کار دو عاشق اینهمه بالا گرفته است یک لحظه چشم بستم و دیدم کسی برام تصمیـــم گریـــــه آور کبری گرفتـــــه است حرفــــی نمــــی زنم نکند بـــــرملا شود بغضی که توی حنجره ام پا گرفته است دارد بـــه عمق فاجعه پــــی میبرد دلم نفرین نکن که آه تو من را گرفته است!
نظرات شما عزیزان: دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, :: 12:27 :: نويسنده : nashenas
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
|
||
|